تصویر مردانی خشمگین در لباس نظامی که چهره خود را با پارچه های سیاه پوشانده اند و اسلحه و پرچم به دست در مقابل دوربین ها ژست های قهرمانانه گرفته اند، تصویری تکراری در رسانه های خبری شده است. مردانی که معلوم نیست اهل کجایند و همیشه هم دارند یا فریاد می کشند، یا اسلحه بالای سر می چرخانند یا مشت های گره زده به اطراف پرتاب می کنند. از افراطی های نیجریه گرفته تا داعشی های عراق، اخبار جهانی نشان می دهد که دنیا به معنی واقعی کلمه دیوانه شده است!
جالب این جاست که افرادی از کشورهایی توسعه یافته ای مانند انگلستان، استرالیا و آلمان گرفته تا کشورهایی مانند عراق و سومالی و عربستان سعودی در میان این مردان خشمگین هستند. مردانی که واقعا معلوم نیست هدف شان چیست چون شعارهای عدالت و آزادی ای که معمولا سر می دهند با قتل عام ها و خشونت های بی رحمانه که بر مردم عادی تحمیل می کنند و رفتارهایشان که گاهی بی شباهت به نسل کشی نیست هم خوانی ندارد و از طرفی اگر هدفی هم تعریف کرده اند معلوم نیست چگونه می خواهند با این سبک از رفتار به آن دست یابند. ولی سوال بی جوابی که از همه ی این ها مهم تر است این است که این دیوانگی تا کی ادامه خواهد یافت؟
زنان کجا هستند؟ تا مدتی پس از استقرار سریع داعشی ها در بخش هایی از کشور همسایه مان سخنی از وضعیت زنان در این کشور در میان نبود. شوک ناشی از پیروزی داعش و فرار سربازان عراقی انقدر زیاد بود که همه چیز را تحت الشعاع قرار داده بود. اما کم کم اخبار به بیرون درز کرد. اخبار سوءاستفاده از زنان عراقی با عناوینی مختلف اولین خبر بود که البته جای تعجب هم نداشت. کسی فکر نمی کرد گروهی که چنین آشکارانه به جنایت دست می زند از کنار زنان بی اعتنا عبور کند و برای ورود به خانه ها در بزند. پس از خبر تجاوز به زنان عراقی به خصوص زنان متعلق به گروه های مذهبی خاص در عراق، خبر سنگسار دو زن به اتهام زنا در یک بازار محلی و تعیین کردن محدودیت های افراطی در حجاب و پوشش زنان به گوش رسید. این خبرها چندان کهنه نشده بود که خبر فتوای ختنه ی زنان در رسانه های خبری جهان طنین انداخت.
ختنه ی زنان که با حذف بخش یا تمامی از اندام های بیرونی جنسی صورت می گیرد، ناتوانی و محرومیت دائمی جنسی در زنان ایجاد می کند. این عمل که در میان برخی گروه های قومیتی در خاورمیانه و در بخش های وسیعی از آفریقا رواج داشته و هنوز دارد، ریشه های فرهنگی دارد و البته گاه با توجیه های مذهبی همراه می شود. تخمین زده شده است که این حکم در عراق زندگی 4 میلیون زن و دختر را دگرگون و آنان را از برخورداری از یک زندگی طبیعی جسمانی برای همیشه محروم کند. ختنه ی زنان در این مناطق تحت اشغال داعش در عراق امری رایج نبوده است و موجی از وحشت در زنان ایجاد کرده است زیرا روش عمل داعشی ها نشان داده است که اگر بخواهند کاری را بکنند به سرعت و شدت انجام اش می دهند. صادر کردن چنین حکمی راحت است اما اجرای آن اگر قرار باشد رسما عملی شود، قطعا به فاجعه ای بهداشتی و پزشکی هم در منطقه ای چنین محروم تبدیل خواهد شد.
تصویر زنان عراقی زیر سلطه ی داعش، با تصویر دسته جمعی دختران نوجوان نیجریه همراه شده است که در بند گروه افراط گرای دیگری قرار گرفته اند. این گفته ی سخنگوی این گروه افراطی که دختران تنها در صورت باردار شدن ممکن است ازاد شوند گویای این است که سوء استفاده ی جنسی از این کودکان و نوجوانان امری بدیهی است. تصادفی نیست که تصویر زنان و کودکان سوگوار غزه، تاثیرگذارترین تصویری است که رسانه های خبری جهان از آن برای نشان دادن عمق جنونی که در جریان است استفاده می کنند. زنان، چه در عراق، چه در سوریه و چه در غزه قربانی جنگی هستند که نقشی در آن ندارند. زنان اروپایی که در رسانه های تصویری اروپا حاضر شده و جلوی دوربین گریه می کنند و از فرزندان شان می خواهند که به جای جنگ در سوریه و عراق برای اهدافی که نمی دانند به آغوش خانواده هایشان بازگردند هم قربانیان ایدئولوژی ای هستند که اساسا مردانه است. به یاد این گفته ی سیمون دوبوار می افتم که در کتاب جنس دوم گفته است که در نوع بشر فرادستی به جنسی داده شده است که می کشد نه به آن که به دنیا می آورد.
برخی خواهند گفت همین بهتر که زنان در این موقعیت فرودست هستند و در دیوانگی ساخته شده توسط جنس قوی تر نقشی ندارند. پاسخ من این است که اولا نمی توان بین نقش قربانی و نقش جانی یکی را انتخاب کرد و گفت وضعیت یکی از دیگری بهتر است. چنین بحثی به نظرم اساسا منتفی است. وقتی با جنایاتی از این دست و در این سطح طرفیم چگونه می توانیم بگوییم که آن که مورد تجاوز قرار می گیرد وضعیت بهتری نسبت به آن که تجاوز می کند دارد؛ و دوم این که بعد از این همه دستاورد علمی در مورد ویژگی های روانی شناختی و رفتاری زنان، عاقلانه است که دست کم احتمال بدهیم اگر زنان در موقعیت برابرانه با مردان قرار داشتند، شاید دست کم بخشی از چنین وقایعی هرگز اتفاق نمی افتاد.
12 مرداد 1393
ارسال نظر