از خودتان درباره انگیزهتان سؤال کنید.
خب پس فکر میکنید دانشگاه یعنی پول و زمان را دور ریختن…چرا؟ آنچه که در داستان خروج ار تحصیل موفقیت آمیز این میلیاردرها واضح است این بوده که پشت تصمیم آنها برای کارآفرین شدن کوهی از انگیزه و خواستن نهفته بوده است. زاکربرگ وقتی ترک تحصیل کرد داشت روی ایده اولیهاش در مورد فیسبوک کار میکرد. مایکل دل وقتی دانشگاه را کنار گذاشت کیتهای کامپیوتر را با گرفتن سفارش از مشتریان برای آنها میفرستاد. انگیزه برای ادامه کاری که پیش از آن شروع کرده بودند در تمامی این افراد وجود داشت و بیشتر آنها شروع ایدهشان از دانشگاه بوده است.
البته این نکته بدین معنی نیست که همیشه اینگونه است. مثل ری کراک مک دونالد یا دبی فیلدز سازنده کلوچههای Mrs. Fields. هر دوی آنها سابقه هیچگونه دانشگاه یا تحصیلات مرتبط با کسب و کار را نداشتهاند ولی شرکتهای بسیار موفقی را درست کردند. هیچکس نمیتواند بگوید که شما نمیتوانید ترک تحصیل کنید و موفق باشید ولی باید ابتدا از خود سؤالات درستی بپرسید.
چرا میخواهم ترک تحصیل کنم؟ انگیزه آتشینی که من در حال کار روی آن هستم چیست؟ من در کسب و کار یا تحصیلاتم الان چگونهام؟ عملکرد گدشته میتواند شاخص خوبی برای آینده باشد. اگر قدرت ریسک پذیری به موقع، انضباط، انرژی حفظ ثبات و نوآوری را نداشته باشید احتمالاً باید در مرزهای آکادمیک دانشگاه به دنبال یاد گرفتن و رشد دادن این مهارتها در خودتان باشید قبل از آنکه پس از انصراف از تحصیل و شروع یک کسب وکار سرتان به سنگ بخورد.
در مورد برنامههایتان با خانوادهتان صحبت کنید.
صحبت کردن در مورد برنامههایتان برای خروج از تحصیل به دلایل زیادی اهمیت دارد. این به شما کمک میکند تا برنامهتان را با افراد با تجربه تری که آنها را میشناسید و به آنها اعتماد دارید در میان بگذارید. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا نقاط کور ایدههایتان را ببینید و همچنین میتوانند در طول کار شما را حمایت کنند. صادق بودن در مورد تصمیمتان برای خروج از تحصیل نشاندهنده بلوغ و شجاعت شماست حال آنکه صادق نبودن با خانواده و پنهان کردن برنامههایتان نشاندهنده مسؤولیت ناپذیری شماست. شما همچنین نیاز دارید تا افرادی که دوستشان دارید در مقاطع حساس از شما هم از نظر مالی و هم از نظر احساسی حمایت کنند. بنابراین داشتن پشتوانه آنها مهم است.
حتی بیل گیتس با وجود داشتن هوش بالا و غیرقابل انکار و انگیزه قوی، در مواقع سخت شروع کارآفرینی و پس از ترک تحصیل نیاز به حمایت خانواده داشت. حمایت خانواده تنها دلیلی بود که باعث شد وی مایکروسافت را به سیاتل یعنی جایی که نزدیک به خانه پدر و مادرش بود منتقل کند. مادرش به وی کمک کرد تا کارگری برای نظافت منزل و محل کار بیل فراهم شود و پدرش با تجربهاش به عنوان وکیل و راهنمای شرکتهای کوچک به او در هدایت استارتاپش یاری رساند.
در هر حال، ما هیچکدام از این راهها را تأیید یا رد نمیکنیم. دلایل زیادی وجود دارد که نیاز به تحصیلات را توجیه میکنند یا اینکه فواید خروج از تحصیل جهت رفتن به مسیر کارآفرینی را به یاد ما میآورند. ولی هر تصمیمی که بگیرید مهمترین تصمیم، متعهد بودن شما به خودتان و برخورداری از تخمینی درست از میزان مهارتهایتان، انگیزه و مصمم بودنتان است. هر دوی این راهها مزایای و چالشهای خاص خودشان را دارند و این بسته به شماست که تصمیم بگیرید کدامیک از آنها با تواناییهای شما در رسیدن به موفقیت بیشتر هم راستاست.