همه ما هر روزه داستان انسانهای موفق را شنیده ایم و میشنویم. داستان کسانی که از فقر و سختی شروع کرده اند و امروز صاحب کسب و کاری بزرگ و پردرآمد هستند. کسانی که روزی کارگری ساده بوده اند و امروز صدها کارگر در مجموعه های تحت مدیریت آنها فعالیت میکنند.

روزنامه ها، مجله ها، رادیو و تلویزیون همواره با استفاده از این داستانها، تلاش کرده اند الگویی خوب برای ما ارائه کنند. الگویی که انگیزه تلاش و پیشرفت را در ذهن ما زنده کند و پرورش دهد.

آیا شنیدن این داستانها کافی است؟ آیا به راستی با دانستن نام و سابقه مجموعه ای از افراد موفق، میتوان مسیر موفقیت را به سادگی پیمود؟ واقعیت این است که شنیدن این داستانها مفید است اما کافی نیست. شنیدن نتایج تلاش انسانهای موفق، دقیقاً شبیه دیدن تصویر آخرین صحنه یک فیلم است. در بهترین حالت، نام سایر دست اندرکاران نیز به صورت تیتراژ پایانی از روی تصویر عبور میکند اما آیا هیچیک از اینها جایگزین دیدن فیلم کامل میشود؟ با دیدن تصویرهایی از زندگی دیگران، نمیتوان مدل موفقیت آنها را شناخت و تقلید کرد.

برای موفقیت مجموعه ای از ابزارها مورد نیاز ماست. برخی از مهمترین آنها را در اینجا بررسی میکنیم.

همه انسانهای موفق، دارای «مدل ذهنی موفقیت» هستند. مهم نیست در چه صنعتی مشغول به کارند. مهم نیست کارمند هستند یا کارآفرین. مهم نیست زن هستند یا مرد. مدل ذهنی آنها یکسان است.

مدل ذهنی مجموعه افکار، ایده ها، باورها، ارزشها و قوانینی است که انسانها بر اساس آن دنیای اطراف را تفسیر میکنند و با به کارگیری آنها تصمیم میگیرند. رویدادهایی که برای بسیاری از ما اتفاق می افتند مشابه هستند. اما همه ما آنها را به یک شکل تفسیر نمیکنیم. هر یک از ما دارای یک مدل ذهنی مختص خود هستیم. همین مدل ذهنی است که موفقیت یا شکست ما را در مسیر زندگی رقم میزند. در روزهای آینده، با کند و کاو در زندگی انسانهای موفق و نیز با مراجعه به حوزه های مختلف علم مدیریت و روانشناسی و کسب و کار، مدلهای ذهنی مناسب برای رشد و موفقیت را استخراج میکنیم و با تمرینهای کاربردی میکوشیم آنها را در ذهن خود تثبیت کنیم.

 

علاوه بر داشتن مدل ذهنی قدرتمند، استفاده از مجموعه ابزارهای کاربردی نظیر مهارتهای ارتباطی و مذاکره، مهارت تصمیم گیری، مهارت برنامه ریزی و هدف گذاری، مهارت تفویض اختیار، مهارت ارائه مطلب و معرفی خودمان در جمع، مهارت تشکیل سرمایه انسانی و … میتواند کمکی برای حرکت سریعتر در جاده موفقیت باشد.

در صورت به کارگیری مدل ذهنی مناسب و ابزارهای قدرتمند میتوان موفق شد. اما الزاماً نمیتوان موفق ماند. انسانهای بسیار زیادی را میبینیم که در قسمتی از مسیر زندگی خود به صورت مقطعی، موفقیت را تجربه کرده اند اما نتوانسته اند آن را برای خود حفظ کنند. حفظ موفقیت قوانین دیگری را میطلبد. قوانینی که اگر رعایت نشوند دیر یا زود از بهشت موفقیت بیرون رانده خواهیم شد و باید دوباره با تلاش و کوششی مضاعف مسیر  بازگشت را طی کنیم. شاید برخی از کسانی که این نوشته را میخوانند، چنین سرنوشتی را تجربه کرده باشند.

میکل آنژ زمانی گفته بود: مسیر شکست هموار و سراشیبی است. اگر در آن بیفتید و مقاومت نکنید، به سادگی تا آخر مسیر خواهید رفت. اما مسیر موفقیت ناهموار و رو به بالا است. برداشتن هر گام بیشتر از گام پیش به دقت و تلاش و استمرار نیاز دارد.

ادامه دارد...

ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)