داستان مرغ عشق عادتش بود روزه اش را بعد از همه باز می کرد.تنها بود . اذان را که گفتند تا سر سفره نشست ، انگار چیز مهمی یادش آمده باشد از جا جهید و رفت آشپزخانه، یک نصف استکان آب برداشت و ظرف آب مرغ عشق های توی قفس را پر کرد تا عادتش حفظ شود منبع: www.seemorgh.com تاریخ: دوشنبه 30 تیر 1393 - 15:19 نویسنده: مدير سايت صفحه: اطلاعات عمومی برچسب: رمضان، داستانک