0 آیتم
سبد خالی است
مجموع: 0 تومان
پرداخت
مفهوم تیپ شخصیتی برای اولین بار توسط کارل یونگ و دو زن روانپزشک آمریکایی کاترین بریگز و دخترش ایزابل بریگز میرز برای اولین بار مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی و تحقیقات کاترین میرز و دخترش تیپ شخصیتی تمام افراد را در شانزده تیپ ( ESTP - ESFP - ISTP - ISFP - ESTJ - ESFJ - ISTJ - ISFJ - ENTJ - ENTP - INTJ - INTP - ENFP - ENFJ - INFP - INFJ ) دسته بندی کردند و آزمون تیپ شخصی را که امروزه به آزمون میرز-بیگرز یا MBTI موسوم است، تدارک دیدند. این تست مفصلی است که تیپهای شخصیتی را اندازه گیری می کند. با توجه به نظریه کاترین میرز تمامی مردم در یکی از این شانزده تیپ قرار می گیرند. این بدان معنا نیست که انسان ها منحصر به فرد نمی باشند.
تمام تیپ های شخصیتی به یک اندازه ارزشمند هستند. هیچ تیپ شخصیتی بهتر یا بدتر نیست،تیپ شخصیتی افراد بیانگر میزان هوش افراد نیست و نمی توان از روی آن موفقیت اشخاص را پیش بینی کرد. اما روانشناسان با توجه به تیپ شخصیتی اشخاص، میفهمندکه چه عواملی به آنها انگیزه می دهد و در شرایط گوناگون چه رفتاری بروز می دهند. گفتنی است که در برخی از کشورها از آزمون MBTI در مصاحبه استخدام استفاده میشود.
اینکه چگونه تیپهای متضاد به فرایند گروهی کمک میکنند را میتوان به صورت زیربیان کرد: برونگراها (E) امکان برقراری ارتباط بین افراد گروه را به وجود می آورند، درحالی که درونگراها (I)، عکسالعمل درونی بحثهای گروه را نشان میدهند. حسگراها(S)، حقایق و سؤالات فنی را مطرح میکنند، درحالی که شهودگراها (N) احتمالات جدید را حدس میزند. تفکرگراها (T) یک تحلیل منطقی از موقعیت تصمیمگیری ارائه میدهند. درحالی که احساسیها (F) نشانه های اینکه احساسات اعضای دیگر گروه یا مشتریان چگونه تحت تأثیر قرار میگیرد را بروز میدهند. افراد قاطع (J) تیم را از روی برنامه زمانی تعیین شده جلو میبرند، درحالی که افراد منعطف و پذیرا(P) به تیم، در نظرگرفتن راه حلهای دیگر را گوشزد میکنند.
کراجر و توسن و دیگر محققان (MBIT) بیان میدارند که مدیران اجرایی، (ESTJ)ها هستند، در حالی که رهبران ذاتی، (ENTJ)ها هستند. موفقیت هر یک از این تیپها بستگی به نوع شرایط دارد. دریک شرایط پیچیده، راه حل خلاقانه مورد نیاز است، بنابراین، (ENTJ) مناسب به نظر میرسد و اگر شرایط نرمال و روزمره باشد، (ESTJ) مطلوبتر است. ( Spiegel & Torres,2001)
در نهایت میتوان گفت که تئوری تیپ شخصیت و ابزار (MBTI) به ما در درک بهتر نقاط قوت و ضعف افراد کمک میکند و تاثیر این عوامل را در تشکیل تیمها و توسعه آنها نمی توان نادیده گرفت.افراد با تیپهای ترجیحی متفاوت، عملکردهای متفاوتی در گروه یا تیم خواهند داشت و گاه سرنوشت یک تیم به عملکرد برخی افراد وابسته میشود.
اما همین تست هر چند در دوره های گذشته مورد استقبال بوده اما با ورود نرم افزارها و سنجش های جدید نتوانسته است مانند گذشته با مقبولیت روبرو باشد به عنوان مثال این سنجش در مقابل PDA دارای نقاط ضعفی می باشد که قابل ذکر است: