​مهارت «نه گفتن​» چیزی نیست که امروز برای اولین بار به گوشتان خورده باشد، شاید شما هم جزو کسانی باشید که این نوشته را تا آخر می‌خوانید، اما همچنان در مقابل توقعات و خواسته‌های نابه‌جای دیگران سکوت می‌کنید. کمی تلخ و شاید بدبینانه باشد اگر بگویم تا زمانی که واقعا از بهره‌کشی از سوی دیگران خسته نشده باشید، این نوشته و ده‌ها نوشته دیگر هم نمی‌تواند این مهارت را برایتان به ارمغان آورد، پس با خودتان روراست باشید، چقدر از این‌که خواسته‌ها و آرزوهای دیگران را به قیمت عقب ماندن خودتان، برآورده می‌کنید ناراضی هستید؟

چرا «نه گفتن» سخت است؟
یکی از دلایل تسلیم شدن در برابر خواسته‌های دیگران «ترس از تنها شدن» است، کسی که به قیمت حفظ کردن ارتباط دوستانه‌اش با دیگران، نقش رفیق بامرام را بازی می‌کند، بدون این‌که خودش بداند، در حال باج دادن به دیگران است.
 
کم‌کم این باج دادن‌های مکرر، این حس را در فرد ایجاد می‌کند که در برابر دیگران مسئول است و نباید آنها را تنها بگذارد، حتی اگر به قیمت قربانی کردن برنامه‌ها و خواسته‌های خودش باشد. از سوی دیگر برخی افراد گمان می‌کنند، تنها خودشان هستند که توانایی انجام دادن خواسته‌های دیگران را دارند، یعنی خود را چنان بزرگ و مهم می‌دانند که گمان می‌کنند به دلیل همین توانایی خاص است که مدام از آنها درخواست می‌شود. بعضی دیگر هم به دلیل ترس از ناراحت کردن دیگران یا ترس از مجازات شدن است که با دیگران هماهنگ می‌شوند.‌
 
راه‌های متفاوت «نه گفتن» منطقی
برای رد کردن یک درخواست نابه‌جا راه‌های مختلفی وجود دارد، مثل این‌که بدون تعارف و بی‌حاشیه «نه» بگویید یا این‌که در کنار این پاسخ قاطعانه دلیلتان را هم بگویید، البته «نه» شما باید محکم‌تر از دلیلتان باشد تا طرف مقابل درصدد رفع دلیل برنیاید. اگر پیشنهاد بهتری برای او دارید مطرح کنید مثلا در برابر درخواست رفتن به پارک بگویید: «امروز که کار دارم اما برای یک روز دیگر پیشنهاد بهتری دارم، موافقی به نمایشگاه برویم.» در این روش علاوه بر این‌که تسلیم خواسته دیگران نشده‌اید، می‌توانید به یکی از ایده‌های خودتان که می‌خواستید انجام دهید، جامه عمل بپوشانید.
 
یکی دیگر از راه‌های رد کردن درخواست دیگران این است که در صورت توانایی، خودتان به او راهکار بدهید، مثلا وقتی از شما می‌خواهد برایش فلان کتاب را بخرید بگویید: کتابفروشی فلان جا هم این کتاب را دارد، خودت را معطل من نکن، ممکن است من تا هفته آینده هم وقت نداشته باشم.
 
راه‌هایی برای تقویت مهارت «نه» گفتن
هدفمند باشید
تا زمانی که شما برای زندگیتان اولویت‌بندی نکرده باشید، در خودتان نیازی به این مهارت حس نمی‌کنید. به این ترتیب برنامه دیگران خود به خود برنامه شما می‌شود. بیکار بودن سبب می‌شود دیگران برایتان کار جور کنند، اما نه کاری که به درد شما بخورد؛ کاری که به درد آنها می‌خورد!
پس شما مجبور می‌شوید پرستار خواهرزاده و برادرزاده‌تان بشوید، وقتی دوستتان دلش گرفته است، ساعت‌ها به درددلش گوش دهید و انرژی خودتان را از بین ببرید، وقتی همکلاسی‌تان هوس سینما رفتن کرده است او را همراهی کنید و...
 
گول برچسب‌ها را نخورید
گاهی اوقات خانواده یا دوستان، شما را براساس آنچه خودشان درک کرده‌اند، تعریف می‌کنند. مثلا وقتی در جمع دوستان هستید یکی به دیگری می‌گوید فلانی خیلی دست و دلباز است. همین تعریف، شما را مجبور می‌کند برای حفظ این صفت مثبت، حسابی دست و دلبازی کنید و هیچ‌گاه دربرابر خرج تراشی‌هایی که برای شما نفعی ندارد «نه» نگویید.
 
برنامه‌هایتان را برای هر کسی بازگو نکنید
وقتی برنامه کاری و درسی‌تان را برای دیگران بازگو می‌کنید، عملا اطلاعاتی را در اختیارشان قرار می‌دهید که آنها را قادر می‌کند تا برای اوقات فراغت شما برنامه بریزند و درخواست‌هایشان را به همراه این جمله امروز که کلاس نداری یا امروز که کاری نداری مطرح کنند! و این موقعیت «نه» گفتن را برای شما پرهزینه‌تر می‌کند.
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)