روزولت
روزولت فرناندز - بازاریاب باسابقه و مدیر یک مرکز رسانهای مشهور- نمیداند که چرا نام سی و دومین رئیسجمهور آمریکا را برای او انتخاب کردهاند، فقط میداند که این نام را مدیون عمویش است: «پدر و مادرم هیچ وقت به من نگفتند که چرا این اسم را برای من انتخاب کردند، عمویم ـ پدرخواندهام - از این اسم خوشش میآمد و آن را پیشنهاد کرد.»
این اسم ورد زبان افراد عامی است با این وجود عدۀ کمی این اسم را میشناسند و به آن احترام میگذارند: «عدهای حتی نمیتوانند اسم من را درست تلفظ کنند و ۸۰ درصد مردم اسمم را اشتباه مینویسند. عدۀ کمی، بیشتر افراد تحصیلکرده و بازرسان پلیس، من را غافلگیر میکنند. آنها دربارۀ روزولت زیاد میدانند و دانش آنها من را شگفتزده میکند. از من میپرسند: میدانی اسمت از کجا آمده؟»
همنام او اغلب به عنوان دومین یا سومین رئیسجمهور محبوب ایالات متحده آمریکا شناخته میشود، با این وجود فرناندز در ابتدا چندان از اسمش راضی نبود: «اوایل از اسمم متنفر بودم ولی با گذشت زمان به ارزش آن پی بردم و هر چه که مردم بیشتر به اسمم احترام گذاشتند من هم علاقهام بیشتر شد، امروز اسمم را دوست دارم.» اگر میتوانست اسمش را تغییر بدهد، اسم عادیتر و کوتاهتری مثل دمیان را انتخاب میکرد.
استالین
استالین کی، مدیر سازمان مردم نهاد «ویدئو ولنتییر» در گوا، میگوید: «پدرم احتمالا با انتخاب اسم استالین برای من، قصد شوخی داشته است.»
استالین در گجرات بزرگ شده است و این اسم برای اکثر مردمی که با او برخورد داشتند آشنا نبود و مفهومی نداشت. تنها مشکل این بود که اسمش را درست تلفظ نمیکردند: «من را استرلینگ، استالیون و دارلینگ صدا میزدند.»
عجیب آنکه هر بار که خود را معرفی میکرد مردم فکر میکردند او مسیحی است، آنها با نام جوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی و یکی از مشهورترین رهبران کمونیسم آشنا نبودند. او میگوید: «من تا کلاس هفتم نمیدانستم استالین کیست.» اما کشف این حقیقت خوشایند نبود: «آن موقع بود که فهمیدم اسم من را از اسم یک قاتل انتخاب کردهاند!»
شناخت جوزف استالین، درهای دنیای جدیدی را به روی او گشود. او میگوید: «به کمونیسم، زندگی مارکس و لنین علاقهمند شدم و ادبیات روسیه را مطالعه کردم.» این اسم برای باز کردن سر صحبت با دیگران به کارش میآید و کمتر جمعی است که از او علت نامگذاریاش را نپرسند.
آدولف
نام آدولف تصویر هیتلر را به یادها میآورد؛ دیکتاتور نظامی آلمان نازی که به نوعی جنگ جهانی دوم را آغاز کرد و باعث کشتار بیش از ۱۱ میلیون یهودی شد.
این اسم که با بیسلیقگی انتخاب شده است زمانی در کشورهای اسکاندیناوی بسیار معمول بوده (به معنای گرگ شریف) و امروزه دیگر استفاده نمیشود. با این وجود در بمبئی یک آدولف وجود دارد. او در انتخابات شهرداری جوهو در سال ۲۰۰۷ کاندیدا شد و توانست برنده شود.
او فرد بسیار متواضعی است و در تلاش است تا خدمات پزشکی را با هزینۀ کمتری در اختیار مردم قرار دهد، بیمارستان دولتی کوپر را تجهیز و داروخانۀ عمومی را دوباره راهاندازی کند. او ۵۱ سال دارد و در یک خانوادۀ کاتولیک از طبقۀ متوسط بزرگ شده است و عقیده دارد که میتوان از هر کس چیزی آموخت، حتی از همنام آلمانیاش: «هنگامی که به وظایفتان عمل میکنید و به مردم خدمت میرسانید احساس بسیار خوبی به شما دست میدهد.»
او زمانی را به یاد میآورد که کوچک بود و از معنای اسمش چیزی نمیدانست: «طعنههایی به من زده میشد که عادی بودند، من را هیتلر صدا میزدند و من هم مشکلی نداشتم تا روزی که متوجه کارهای فاجعهآمیزش شدم.» او امروز دیگر با اسمش مشکلی ندارد، میخندد و اضافه میکند: «دیگر با اسمم کنار آمدهام.»
آپولو
او فرزند یک مبلغ مسیحی ساکن پنجاب است، ولی اسم آپولو راج کومار از پانتئون یونان گرفته نشده است. اسم او از یک فرد یهودی ـ مسیحی در کتاب عهد جدید گرفته شده است. آپولوی ۲۴ ساله که نام خانوادگیاش ایلعازر است، میگوید: «پدربزرگ من نخستین کسی بود که به مسیحیت گروید و اسم من را از آپولوس، یکی از حواریون مسیح، انتخاب کرد. او انگلیسی بلد نیست و چیزی از خدایان یونان نمیداند.»
با چه عکسالعملهایی در برابر اسم غیرمعمولش مواجه میشود؟: «اولین سؤال معمولا این است: آپولو اسم واقعی توست؟ و سؤال بعدی این است: معنی اسمت چیست؟ اولین مکالمۀ من با مردم اغلب حول محور اسمم میچرخد.»
او به اسمش افتخار میکند و دوست ندارد که آن را تغییر بدهد ولی اگر مجبور شود، باز هم یک اسم یونانی دیگر با زمینههای معنوی انتخاب میکند: آریستارخوس. چرا این اسم را انتخاب میکند؟ نمیبایست این اسم را با اسم ریاضیدان مشهور یونان باستان که ۱۸۰۰ سال پیش از کوپرنیک مدل هلیو سنتریک (خورشید مرکزی) را پیشنهاد کرد اشتباه گرفته شود! او این اسم را از آریستارخوس همدوره پل قدیس برگزیده است. او میگوید: «نخستین بار در کتاب مقدس با این اسم برخورد کردم، من عاشق اسمهای یونانی هستم.»
گالیله
گالیله تلس ۳۱ ساله از گوا میگوید که پدر و مادرش با امید اینکه روزی دانشمند شود، نام پدر نجوم مدرن را برای او انتخاب کردند: «پدر و مادرم فقط به دنبال اسم یک دانشمند نبودند، آنها میخواستند که این اسم متفاوت باشد و اینطور شد که من گالیله نام گرفتم.» او امروز یک وکیل است. گالیله میگوید: «عمویم پسرش را نیوتن نامید. جالب اینجاست که هیچ کداممان دانشمند نشدیم!»
او به یاد میآورد که اولین روز مهدکودک برایش وحشتناک بود. وقتی که خودش را معرفی کرد همۀ کلاس خندیدند: «آن روز به خانه رفتم و گریه کردم. از دست پدر و مادرم عصبانی بودم که چنین اسم عجیبی را برای من انتخاب کردهاند.» او اضافه میکند که امروز عاشق اسمش است و آن را با هیچ چیزی در دنیا عوض نمیکند.
گالیله میگوید که عجیبترین عکسالعملها در برابر نام خانوادگیاش است: «مردم از من میپرسند که آیا عمدا تلس را انتخاب کردهام، چون تلس نیمۀ اسم تلسکوپ است که اختراع آن به گالیله نسبت داده میشود.» او میگوید: «بیشتر از آنچه فکر میکنید با این سؤال مواجه میشوم.»
بیسمارک
او را با نام خوزه وینسنت رودریگز غسل تعمید دادند ولی همه او را با نام بیسمارک میشناسند. بیوهای که در همسایگیشان بود (در کودکی) به او نصیحت میکند: «اسمت را به بیسمارک تغییر بده تا ثروتمند شوی.» او از این اسم خوشش آمد، با اینکه کمی شوم به نظر میرسید و از آن روز به بعد با نام بیسمارک شناخته میشود.
امروز بیسمارک با بیش از ۷۰ سال سن یکی از بهترین گیتاریستهای بمبئی است. بسیاری از افراد مشهور هند نزد او تعلیم دیدهاند: «امروز همه با اسم من آشنا هستند. وقتی از شاگردانم میپرسند از چه کسی آموزش گیتار میبینند و آنها میگویند از بیسمارک، همه من را میشناسند. اگر اسمم را جو گذاشته بودم، مردم میپرسیدند کدام جو؟»
او به یاد نمیآورد که چه زمانی اسمش را به طور رسمی تغییر داد ولی امروز تمامی مدارکش با نام بیسمارک رودریگز ثبت شده است. با اینکه نامش را دوست دارد ولی نمیخواهد به اتو فون بیسمارک، صدراعظم امپراتوری آلمان مربوط شود: «او را میشناسم. او مرد بدی بوده است.»
لنین
لنین ۲۸ ساله از زمانی که پنج سال داشت میدانست که لنین پدر روسیۀ مدرن بوده است. او در طول روز مهندس نرمافزار است و شبها ساز میزند و از سال ۲۰۱۱ ساکن ایرلند است. آهنگهایی که او با همکاری برادرش لاینل تهیه و اجرا کرده است از بیبیسی پخش شدهاند. آنها معمولا در دوبلین و لیورپول اجرای زنده دارند و به «بیتلز هندی» معروف هستند: «بیشتر به خاطر اسم من، لنین که به جان لنون شباهت دارد.»
در ابتدا به ما گفت که چیز زیادی دربارۀ لنین نمیداند اما مختصری دقیق از چگونگی شکلگیری انقلاب و عقیدۀ خودش دربارۀ مارکسیسم، سوسیالیسم، کمونیسم و «البته بزرگترین اشتباه یعنی استالین» ارائه داد.
اگرچه مردم نام او را «برای یک مرد هندی عجیب»، «غیرعادی» و حتی «آزاردهنده» میشمارند ولی به هر حال بهانۀ خوبی برای آغاز معاشرت است. در عین حال اسم منحصر به فردی است: «مردم آن را فراموش نمیکنند.»
اگرچه نام مشهورش انگیزهای برای موفقیت شده، ولی او معتقد است که «هویت من از اسمم سرچشمه نمیگیرد. بلکه در اشتیاق من به موسیقی ریشه دارد و این علاقه بیشتر از نام من باعث شهرتم شده است.»
مکبث
- «جدی میگویی؟ یک نمایشنامه از شکسپیر است؟ آن را خواندهای؟»
- «اسم سخت و متفاوتی است.»
- «هیچ وقت با چنین اسمی برخورد نداشتهام.»
او نیز همینطور، مکبث پریرا هر بار که خودش را معرفی میکند به این واکنشها با لبخند پاسخ میدهد. میگوید: «مردم آنچه را که میشنوند باور نمیکنند.»
پدرش که اهل مطالعه بود این اسم را برای پسر نوزادش مناسب دانست. اگرچه مکبث اصلی، سالار کادورا و گلامیس است، سرداری دلاور که شاه را به قتل میرساند و خود بر تخت سلطنت اسکاتلند مینشیند و در اضطراب و آشفتگی به زندگی ادامه میدهد تا به قتل میرسد اما مکبث پریرای ۲۵ ساله در هواپیمایی ایندیگو ایرلاین مشغول به کار است و عاشق غذا و فوتبال است.
او را میکی صدا میزنند ولی بعضیها اسم او را به اشتباه میکابث، مِکبث، مکبرت، مکبرد تلفظ میکنند. او میگوید: «برای اینکه سر به سرم بگذارند حتی مکدونالد هم صدایم میکنند. عادت کردهام که مردم بار اول متوجه اسمم نشوند. من اسمم را دوست دارم و آن را با هیچ چیز عوض نمیکنم.»
او کنجکاو است که بیشتر راجع به اسمش بداند، با این وجود هنوز وقت آن را پیدا نکرده است که نمایشنامۀ شکسپیر را بخواند. شاید یکی از همین روزها وقتش را پیدا کند!