دندانهایی که فرو نمیروند، شکارچیهایی که کار خود را بلد نیستند، شکارهایی که فرار کردن نیاموختهاند و انسانهایی که آمدهاند حیات وحش را ببینند اما خواسته یا ناخواسته به رونق توحش کمک کردهاند.
به گزارش «تابناک»، علاقه به تماشای آنچه در حیات وحش میگذرد، چه بسا یکی از نابترین احساسات انسانی برای درک عظمت خلقت و یافتن نشانههای خالق گیتی باشد اما کیست که نداند وقتی علاقه عمومی در مسیری قرار میگیرد، برخی نهایت تلاش خود را برای سودجویی در آن مسیر به کار میگیرند؟
شاید بهترین مثال برای این موضوع، تکیه به این فیلم باشد که مدتی است در فضای مجازی دست به دست میشود و حکایت دردناکی را روایت میکند که چه بسا در نوع خود در جهان کم نظیر باشد؛ حکایت دیدن رنج حیواناتی که همه اسیر فردی هستند که کناری نشسته و میخندد!
فیلم متعلق به باغ وحشی در شیراز است که حیوانات آن دو جانبه برای مالکانش سودآوری میکنند؛ گاه در نقش حیوانات هنرمند سیرک و گاه در نقش مجسمهای متحرک که کنج قفس افتاده و برخی به دیدنش میآیند تا مثلا دریابند شیر چگونه موجودی است؟
پر واضح است که وقتی برای دیدن حیوانات در قفس افتاده مشتری هست، برای نمایش حمله سلطان گوشتخواران و دریدن شکم شکار توسط وی، مشتری بیشتری میتوان؛ حتی اگر این شکارگاه در قفس سیرک دایر شده باشد و شیرهای مهاجم، سالهای سال در قفس زاد و ولد کرده باشند و شکارکردن را نیاموخته باشند.
بدین ترتیب طبیعی است که با رها کردن دو الاغ میان گله شیرهای زندانی که چه بسا تا چندین نسل پشت شان، زندگی در طبیعت را برای یک روز هم تجربه نکرده اند، صحنهای مصنوعی و دردناک رقم خواهد خورد. نه الاغ رم کردن و جفتک انداختن بلد است و نه شیر آموخته که شکار را باید خفه کرد و بعد درید نه اینکه زنده زنده شکمش را پاره کرد، دست و پایش را کند و... .
از این اتفاقات بدتر و تلخ تر، دندان بریده شیرهاست که در بدن الاغ فرو نمیرود، چراکه شیرها را برای سیرک تربیت کردهاند و برای آنکه مبادا به تعلیم دهنده حمله ور شوند، دندانشان را شکسته یا بریدهاند. اتفاقی دردناک که حالا رنج آن برای شیرها تمام شده اما بلای جای الاغ مفلوک است!
اگر به این مجموعه تلخ، بلیت فروشی برای تماشای خرخواری شیرها را بیافزاییم، محصولی بدست میآید که بعید است مورد تایید کسی قرار گیرد اما هر چند وقت یکبار در حال تکرار است. به این صورت که حیوانات اسیر مدتی گرسنگی میکشند تا مالکشان یک روز برایشان غذای زنده بیاورد و زیر نگاه سنگین افراد ناآگاهی که جمع شدهاند، تقدیمشان کند.