«اغلب سدهای کنونی ما، عملا به تشتکهای تبخیر تبدیل شدهاند و فقط آب و پول کشور را به هدر میدهند، چرا که نه تمهیدات مدیریتی لازم در اراضی بالادست را دیدهاند و نه شبکههای پاییندست راهاندازی شده است».
به گزارش «تابناک»، هر چه سالهای سال بود به بومی شدن دانش سد سازی در کشورمان میبالیدیم و از اینکه میتوانستیم (و میتوانیم) یکی پس از دیگری رودخانههای کشور را مهار کرده و آب را آن گونه که دوست داریم به جریان اندازیم، به خود افتخار میکردیم، خشکسالی و بحران آب آنچنان به تلاطم گرفتارمان کرده که گویی میخواهد از خواب بیدارمان کرده و حقایق تلخی را نشانمان دهد!
حالا دوران خشکسالی آغاز شده، بارش نزولات جوی کاهش یافته و این روند در سالهای بعد هم ادامه دار خواهد بود، مصرف بیرویه نه پیشگیری شده و نه رنگ درمان به خود دیده و در نهایت گرمای هوا فزونی یافته تا ابر و باد و مه و خورشید و فلک این بار برای رقم خوردن بحرانی بیسابقه دست به دست هم داده و همه جوره اوضاع کشور را تهدید کنند.
البته زنگ خطر رسیدن به این شرایط مدتها پیشتر به صدا درآمده بود؛ اما چه کنیم که گوشمان به این چیزها بدهکار نیست؛ نه گوش ما و شما که میشنویم و میبینیم آب در کلانشهر کرج جیره بندی شده و به زودی ممکن است در تهران و چند شهر دیگر هم به این وضعیت دچار شود، ولی تغییری در مصرف خود به وجود نیاوردهایم و نه گوش مسئولانی که از میان ما برخاستهاند و نمیتوان توقع داشت ویژگیهایشان با ما متفاوت باشد!
این در حالی است که اگر خواسته باشیم چکیدهای از عملکرد مسئولان نظام در سالهای متمادی در عرصه توزیع آب را بیان کنیم، بیگمان تکیه بر بومی کردن دانش سد سازی مورد وثوق اغلبشان قرار خواهد گرفت و چه بسا برشمردن شمار سدهای ساخته شده در دورانشان، از راههای مورد استفاده ایشان برای تفوق یافتن بر دیگر مسئولان باشد.
حاصل سالها تلاش مدیران در این عرصه کاری کرد که اگر از گذشتههای دور ایرانیان را به ساخت آببندهای متعدد و قناتهای پر آب، ملتی پیشرو در بهرهبرداری حداکثری از منابع آب میشناختند، در سدسازی نام کشورمان به عنوان رکورددار عرصه سدسازی در کنار کشورهای موفق در این عرصه قرار گرفته و این گونه به نظر برسد که افتخار آفرینیهایمان تداوم دارد؛ حیف که ایرادات را متوجه نشدیم.
اینقدر غرق افتخارآفرینی شدیم که برایمان اهمیت نداشت شاید با سد سازیهای متعدد بزرگترین دریاچه کشور را خشک کنیم، مهم نبود سدی موجب غرق شدن آثار تاریخی و میراث گرانسنگ سرزمینمان شود، هیچ اهمیتی نداشت آب را روی گنبدهای نمکی جمع کرده و حجمی بزرگ از شوراب تولید کنیم، سر سوزنی نگران کننده نبود که بر نهشتههای کارستی سدسازی کرده و نتوانیم آن را آبگیری کنیم و... .
البته تیراژ کارهایمان اینقدر زیاد بود که بتوان از برخی خطاها در مقابل آن چشم پوشی کرد و جدای آن، برخی نمونهها را با چنان پشتوانه علم و دوراندیشی پیش بردیم که نمیتوان به سادگی از کنارشان گذشت؛ امثال سدسازی دو تایی برای ذخیره کردن انرژی برقابی یا تلاش برای مهار آبهای سطحی و حتی زیرسطحی که از کشورمان خارج میشدند و میشوند.
اما هر چقدر امثال ما در کارنامههای خوب و بد سدسازی در کشور به دنبال بهانهای برای قبول کردن مسئولان میگردند، از یک سو نتیجه سدسازیها نشان از قبولی ندارد و از سوی دیگر، برخی به صراحت از شکست این اقدامات سخن گفته و میگویند و علاوه بر آن تأکید دارند که این شکستها نه اتفاقی، که ماحصل به بازی گرفتن مافیای سدسازی در کشور است.
شاید اگر سخنان وزیر نیرو در بازدید اخیرش از دریاچه ارومیه را به یاد آورده و طرح دولتمردان برای احیای این پهنه آبی را مرور کنیم، سخت نباشد که دریابیم چرا توقف مطالعات سدسازی در آذربایجان در دستور کار ایشان قرار گرفته و چگونه با این تصمیم تلویحا پذیرفته شده که سدسازی دست کم در این منطقه دیگر توجیه ندارد؟ بماند که نمیدانیم با خشکسالی حاکم شده و بیآبی شدید رودهای جاری در منطقه، چه توجیهی پشت سر مطالعات سدسازی در این بخش از کشور بوده که اکنون خبر توقف آن مطالعات، نوید کمرنگ احیای نگین آبی آذربایجان را میدهد؟!
بدین ترتیب گریزی نخواهیم داشت از پذیرش این واقعیت که برخی چون خوره به جان کشور افتادهاند و تلاش دارند با تعریف پروژههای متعدد سدسازی، هر چه میتوانند در آشفته بازار حاکم در این عرصه برای خود ماهی بگیرند؛ همانهایی که هشت، نه سال قبل وقتی محمدباقر صدوق، عالیترین مقام وقت در حوزه محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست از ایشان به عنوان مافیای سدسازی یاد کرد، به وی تاختند و همه چیز را دروغ خواندند اما امروز میتوان کذبشان را تکذیب کرد و سراغشان را گرفت!
سراغشان را گرفت و نظرشان را درباره اظهار نظر خداکرم جلالی، رئیس اسبق سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور بیان کنند که خواستار هزینهکرد هزینههای سدسازی در عملیات تنظیمی آبخیزداری و آبخوانداری شده بود و میگفت: «بیشتر سدهای کنونی ما، عملا به تشتکهای تبخیر تبدیل شدهاند و فقط آب و پول کشور را به هدر میدهند، چراکه نه تمهیدات مدیریتی لازم در اراضی بالادست را دیدهاند و نه شبکههای پاییندست راهاندازی شده است».