برای آنکه شغلی (یا پشنهاد شغلی) را در امور مالی داشته باشید، نیاز است از قدرت تاثیرگذاری بالایی بر روی مصاحبه کنندگان خود برخوردار باشید. حوزه مالی در جهان واقعی، بسیار رقابتی می باشد. گاهی اوقات، منابع انسانی به کمک افراد حرفه ای حوزه مالی می آیند. آنها جرقه، شخصیت، و موفقیت های ستودنی دارند. امّا متاسفانه، هنگامی که به عنوان گروه همکار با آنها کار را آغاز کردند، این گروه به این نتیجه رسید که رفتارهای ناسالمی وجود دارد که به مانعی برای کار گروهی تبدیل شده است. و در خدمت تحقق اهداف تیم نمی باشد. در اینجا هفت نوع شخصیت را معرفی می کنیم که در کارشان شکست مالی می خورند.

 
فضل فروش
این افراد دوست دارند تا کارهای خود را در خفا انجام دهند و ضربه خود را در زمان های نامناسب به بازار وارد می کنند؛ برای مثال، درست پیش از آغاز جلسه. افراد فضل فروش بر خود تکیه می کنند و زمان کمتری را صرف تفکّر درباره اهداف سازمان یا گروه می کنند. آنان با سخنان گزنده همکاران خود را کوچک می کنند و پاچه خوارانی حرفه ای برای روسای خود هستند. برای رشد و بالا رفتن، هر کاری را انجام می دهند. 

چرا آنها شکست می خورند؟ 
فضل فروشان، وقت مردم را هدر داده و موجب رنجش هر شخصی می شوند. آنها از طریق اظهارات آزاردهنده و منفی، انرژی افراد را از بین برده و عصاره جانشان را می گیرد. و در پایان، این گروه است که ضرر کرده و به اهداف مدّ نظر دست نمی یابد. متاسفانه، فضل فروشان در پُست های بالای مدیریتی جای می گیرند و برخی مدیران دوست ندارد، آنها را از دست بدهند. 
 
خودخواه 
این افراد به ندرت نگران اهداف تیم و سازمانی که در آن کار می کنند، هستند - البتّه اگر به وجهه آنها کمک کند، ظاهرا نگران می شوند. این افراد، فقط به دنبال اهداف شخصی خود هستند. هنگامی که سازمان با نوعی مشکل و بحران روبه رو می شود - افراد خودخواه یا به دنبال کار برای سازمانی دیگر می روند و یا به دنبال حفظ شغل و جایگاه خود در سازمان می افتند. آنها معمولا به موضوعات مالی علاقه مند هستند و تمام کارهایی را که در این حوزه انجام می دهند، برای دریافت حقوق بیشتر و پاداش است. 
چرا آنها شکست می خورند؟ 
این نوع مدیران، دافعه دارند. افرادی که به طور بالقوه نشان می دهند، مدیرانی شایسته در حوزه مالی بوده و از مشخصه های مدیریتی و رهبری برخوردار هستند. شالوده رهبری، خدمت به منافع شرکت و گروه کاری می باشد. رفتارهای خودخواهانه، منجر به فرهنگ سازمانی زشت و زننده ای می شود که هیچ فردی آن را نمی خواهد؛ از جمله: سیستم ارباب و رعیتی، خرابکاری، و فقدان انجام کار گروهی. 
 
آماتور 
این افراد توانسته اند تا مجموعه ای از درس ها را در دبیرستان و دانشگاه با موفقیّت به پایان برسانند. آنها کسانی هستند که زیاد خوانده اند، امّا متاسفانه، آماتورها کاملا مهارت های ارتباطی را فراموش کرده اند و حتّی در انتقال موضوعات ساده با شیوه ای موجز و قابل فهم، مشکل دارند. از آنجا که آماتورها معمولا افراد باهوشی هستند، گذراندن دوره های آموزشی برای بهبود ارتباطات یا مهارت های مدیریتی را نپذیرفته و ردّ می کنند. 

چرا آنها شکست می خورند؟ 
فرد آماتور دوست دارد که تنهایش بگذارند - و هنگامی که شرکت به کار گروهی نیاز دارد، آنها خود را کنار می کشند - و فقط ارتباطات غلط پر هزینه را بر جای می گذارند. غالب اوقات، اگر درگیری با گروه به وجود آید، آماتور دچار استرس شده و نمی تواند تصمیم درست بگیرد. آنها نمی توانند پله های ترقی را چون همکاران شان پشت سر بگذارند. 
 
طفره رو 
افراد طفره رو، مدرسه و تجارب کاری را با موفقیت پشت سر می گذارند. این مسیر موفقیّت سبب می شود تا آنها تصور کنند که موفقیت هایشان، بیشتر نتیجه عملکرد شخصی و شخصیت شان است تا کار سخت، زحمت، بینش، و قدرت اجرایی. طفره روها به افرادی از خود راضی تبدیل می شوند که کار تا به مرحله اضطرار نرسد، آن را انجام نمی دهند. 
 
چرا آنها شکست می خورند؟ 
در امور مالی، ارائه دیر هنگام گزارش های مالی ماهانه، سه ماهه، و سالانه، امری غیر قابل قبول تلقی می شود. از سوی دیگر، هنگامی که افراد طفره رو، کار خود را به موقع انجام می دهند، کیفیت کار به طور قابل توجهی پایین است. در امور مالی، تنگناها یا مهلت را از بین می برد و یا محصول به دست آمده بسیار ضعیف است. برای آنکه تیم بتواند کار خود را به طور موثر و کارآمد انجام دهد، مدیران باید افراد طفره رو را اخراج کنند. 
 
ناآشنا با برنامه اکسل
این افراد در امور حسابداری و کلاس های مالی، بسیار موفق عمل می کنند با این وجود، قابلیت آنها در درک مفاهیم نظری، برای دنیای واقعی کافی نیست. در حوزه مالی، مهارت عملی مانند کار با برنامه اکسل، محرکی برای حفظ مسئولیت های افزایش یافته، و بهره وری بالاتر می باشد. چگونه می توان در حوزه مالی موفّق بود، بدون آنکه در قالب گسترده ارتباطی آن از برتری برخوردار باشیم؟ این افراد قادر نیستند تا میان بُرهای صفحه کلید، ماکروها، فرمول های پیشرفته، یا افزودنی ها را درک کنند. 

چرا آنها شکست می خورند؟ 
دلیل اصلی آن آگاهی نداشتن از برنامه های و نرم افزارهای مرتبط با اکسل است. آنهایی که تجربه کار در جهان واقعی را ندارند، تصور می کنند که دانش بالاتر در زمینه نظریه های مالی، به برنامه ای عملی در کار تبدیل می شود. این افراد سبب می شوند تا شرکت مجبور به بررسی دوباره داده های اطلاعاتی و صدها ساعت کار دوباره شود. این امر به خصوص در رابطه با پروژه های بزرگ بسیار زیان آور است. آنها همچنین می توانند فرصت های شغلی بسیاری را از بین برده و خراب کنند. این امر موجب شرمساری در میان مدیران و رئیسان چنین افرادی می شود. 

فرد خطاکار 

این افراد تحلیل گران خرده پا هستند که با مدیران ارشد ارتباطاتی دارند و از در پشتی وارد کار شده و کارشان را انجام می دهند. آنها یا به همان دانشگاهی رفتند که مصاحبه کننده رفته است یا پدرشان در این شرکت سرمایه گذاری کرده است. در سطح مدیریت ارشد چنین افرادی را نمی بینید، زیرا حتی با وجود داشتن ارتباط، یا در همان سطح می مانند و یا بیرون انداخته می شوند. صحّت، قابلیت اعتماد، و اعتبار، سه عامل حیاتی برای موفقیت در امور مالی می باشند. متاسفانه، این افراد به خیال پردازی درباره موفقیت های آینده می پردازند یا آنکه بیشتر حواسش به سمت فوتبال است تا کار. نتیجه کار آنها، سراسر اشکال و اشتباه است و بسیاری از کارها را باید دوباره انجام دهند.

ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)