خوش آمدید مهمان! | ورود - ثبت نام

۱۰ دليل که باعث می‌شود کارکنان حقیقتاً به شغلشان اهميت دهند _ قسمت اول

۱۰ دليل که باعث می‌شود کارکنان حقیقتاً به شغلشان اهميت دهند _ قسمت اول

می‌خواهید کارکنانتان حقیقتاً به کارشان اهمیت دهند؟ اول شما باید حقیقتاً به آن‌ها اهمیت دهید.

چه چیزی باعث می‌شود که یک شغل به چیزی بیشتر از فهرستی از وظایف تبدیل شود؟

اهمیت دادن.

حقوق مهم است. مزایا هم مهم است؛ اما حقوق و مزایا حداقل چیزی است که مورد انتظار است؛ زمانی کارکنان فراتر از حد انتظار عمل می‌کنند که احساس کنند به یک تیم تعلق دارند، یک هدف والا را دنبال می‌کنند و با افرادی کار می‌کنند که به عنوان یک فرد به آن‌ها اهمیت می‌دهند نه یک کارمند صرف. زمانی که چنین چیزی رخ می‌دهد، کارکنان با کمال میل می‌خواهند سر کارشان حاضر شوند و کار برایشان لذت‌بخش‌تر و پرارزش‌تر است.

زمانی که ما به کار خود اهمیت می‌دهیم کار برایمان معنا پیدا می‌کند.

می‌خواهید کارکنانتان به کسب‌وکار شما اهمیت دهند؟ اول شما باید به آن‌ها اهمیت دهید و با این کارها می‌توانید آن را نشان دهید:

۱) آزادی دادن به افراد

وجود سیستم‌های دقیق در سازمان مهم است، اما افراد تجربه‌های منحصربه‌فرد خود را خلق می‌کنند. شرکت‌های هوشمند به کارکنانشان اجازه می‌دهند خودشان باشند. مثلاً می‌توان رهنمودهای کلی را تعیین کرد و سپس به کارکنان اجازه داد با رعایت آن‌ها فردیت خود را در کارها ابراز کنند.

اختیار دادن مهم است، اما مسئولیت‌پذیری واقعی زمانی حاصل می‌شود که فرد برای درست انجام دادن کار تشویق و توانمند شود – البته درست انجام دادن کار به شیوه‌ای که خود فرد احساس می‌کند بهترین است.

کاری را بر عهده من قرار بده و من انجامش خواهم داد. بگو که آن کار متعلق به من است و خود تصمیم بگیرم چگونه بهتر است آن را انجام دهم و من آن را با آغوش باز خواهم پذیرفت. من اهمیت خواهم داد زیرا که به من اعتماد کرده‌ای.

و من نیز به تو اعتماد خواهم کرد.

۲) مشخص کردن انتظارات منطقی

تنها یک چیز بدتر از مورد انتقاد واقع‌شدن برای انجام دادن کاری است که فکر می‌کردید قرار بوده است انجام دهید: ندانستن این که چه کاری انجام دهید.

درحالی‌که ممکن است کمی ضد و نقیض به نظر برسد، آزادی عمل مهم است اما انتظارات اساسی و قابل‌فهم هم مهم هستند. شرکت‌های خوب بهترین شیوه‌ها را تعیین و ابلاغ می‌کنند. شرکت‌های فوق‌العاده تقریباً به صورت طبیعی بهترین شیوه‌ها را نهادینه می‌کنند، زیرا که کارکنانشان به راحتی درک می‌کنند چرا یک سری تصمیمات و اصول خاص منطقی است.

زمانی که یک رهنمود یا فرایند را شکل می‌دهید، چهار برابر زمانی را که صرف توصیف چیستی آن می‌کنید صرف توصیف چرایی آن کنید.

به من بگو چه کاری کنم و من انجامش خواهم داد. به من بگو چرا و من آن را با آغوش باز خواهم پذیرفت و طی این فرایند به مراتب برایم بیشتر اهمیت خواهد داشت که آن را به خوبی انجام دهم.

۳) یک حس تیمی حقیقی ایجاد کردن

به هر مسابقه شنا یا دو و میدانی بروید این اتفاق را مشاهده خواهید کرد: افراد در مسابقه‌های امدادی سریع‌تر شنا می‌کنند یا می‌دوند تا در رویدادهای انفرادی. آن‌ها می‌دانند که افراد دیگر به آن‌ها تکیه کرده‌اند – و نمی‌خواهند آن‌ها را ناامید کنند.

هر کسی دوست دارد آن حس کار تیمی و روح همبستگی را که گروهی از افراد را به یک تیم واقعی تبدیل می‌کند، احساس کند. برای این کار لازم است نشان دهید چگونه تلاش هر فردی بر افراد دیگر، هم در سطح تیم و هم به طور گسترده‌تر در سراسر شرکت، تأثیر می‌گذارد.

شرکت‌های فوق‌العاده به کارکنان کمک می‌کنند دریابند چگونه تلاش‌های آن‌ها بر دیگران، به خصوص به شکلی مثبت، تأثیر می‌گذارد. ما همه برای رئیس خود سخت کار می‌کنیم، اما برای افرادی که در کنار ما هستند سخت‌تر کار می‌کنیم – به خصوص اگر بدانیم آن‌ها روی ما حساب کرده‌اند.

۴) یک حس هدفمندی خاص را پرورش دادن

درست همان طور که همه ما می‌خواهیم احساس کنیم جزئی از یک تیم هستیم، همه ما دوست داریم احساس کنیم جزئی از چیزی بزرگ‌تر از خودمان هستیم.

این که احساس کنیم یک هدف واقعی داریم با این آغاز می‌شود که بدانیم به چه چیزی باید اهمیت دهیم و مهم‌تر از آن چرا باید اهمیت دهیم.

شرکت شما از قبل هدفی برای خود دارد (اگر ندارد، پس چرا کسب‌وکار راه انداخته‌اید؟) اما یک قدم فراتر روید و اجازه دهید کارکنانتان چند هدف برای خود، برای مشتریان یا اجتماع قرار دهند.

ممکن است به این نتیجه برسید آن چه آن‌ها به آن اهمیت می‌دهند چیزی باشد که شما به آن اهمیت می‌دهید – و در این فرایند شرکت شما را حتی بهتر کند.

ادامه دارد..

Loading...