اغلب همه ما در طول زندگی خود دچار ناکامی هایی شده ایم که شاید بعضی از آنها تاثیرات مخربی هم روی ما گذاشته باشند حال ما برای جلوگیری از این تاثیرات منفی باید در صورت مواجه با ناکامی ها با آنها مقابله کنیم.
بدون شک همه افراد در طی زندگی روزمره خود با مشکلات متعددی مواجه هستند و هر فردی با استفاده از روش های خاصی از مقابله سعی خواهد کرد که بر مشکلات اعمال کنترل کند.

نحوه مواجهه یک فرد با مشکلات، اثری تعیین کننده در حفظ یا عدم تعادل در زندگی هر شخص خواهد داشت. در اینجا به مواردی اشاره می شود که شما را در جهت مواجه کارآمد با مشکلات یاری خواهد کرد. جهت دستیابی به این هدف، به موارد زیر دقت کنید:

1ـ احساسات خود را به طور مشخص و واضح بشناسید.

زمانی که فردی دچار بحران عاطفی می شود احساسات معینی را تجربه می کند. تعدادی از این احساسات عبارتند از:

الف ـ اضطراب؛ که شامل احساس ترس، عصبیت و آسیب پذیری است. در واقع اضطراب پاسخی است که در مقابل درک موقعیت تهدید رخ می دهد.

ب ـ افسردگی؛ که شامل احساس ضعف، نا امیدی و بی ارزشی است و با احساس غمگینی شدید همراه است.

ج ـ خشم؛ احساسی است که بر اثر یک ناکامی عمیق ایجاد می شود وگاهی تمایل به آسیب کلامی یا بدنی به دیگران یا حتی خود فرد را در پی خواهد داشت.

احساسات ، نشانه هایی هستند که حاکی از وجود مشکل یا فشار عصبی، حول وحوش فرد مورد نظر می باشند. آگاه شدن از آن ها اولین گام جهت برطرف کردن مشکل است. در صورتی که فرد با صراحت کامل نسبت به احساسات خود شناخت پیدا کند و این احساسات را نشانه وجود مشکل بیرونی یا درونی بداند، در آن صورت خواهد توانست قدم بعدی جهت بررسی منابع کمک رسان را آغاز کند.

2- به تجزیه و تحلیل افکارخود بپردازید.
زمانی که تحت استرس یا فشار روانی هستید، سعی کنید موقعیت را شناسایی کرده و احساس خود نسبت به آن حادثه را نیز مورد تحلیل قراردهید. در حالت معمولی شاید متوجه افکار و خودگویی های خود در حین مسئله مورد نظر نباشید ولی بدانید که این افکار تاثیر بسیار عمیقی بر روی احساس و عمل شما خواهند گذاشت. ممکن است از طریق افکار غیر منطقی و خود گویی های منفی به طور نادانسته ای احساس فشار خود را افزایش دهید. جهت بررسی این موضوع لازم است به بررسی روش هایی که یک فرد افکار خود را به طریق غیر منطقی نظم می دهد و باعث تحریف موقعیت می شود بپردازیم زیرا با آگاهی از این افکار، در کنترل آن ها تواناتر عمل خواهید کرد.

 

انواع تفکر غیر منطقی


1ـ شخصی کردن؛ نسبت دادن حوادث خارجی به خود درحالی که واقعیت حاکی از چیزی غیر از آن باشد (او امروز احوال پرسی گرمی نکرد، حتما از من دلخور است)

2ـ انتخاب شواهد؛ به معنی انکار تجارب مثبت و تمرکز بر حوادث و ناکامی های منفی درک شده. یعنی فرد به طور انتخابی بر نتایج و واکنش های منفی محیط اطراف خود متمرکز می شود.

3ـ وحشتناک جلوه دادن موضوع؛ در این حالت فرد اهمیت حادثه را به شکل اغراق آمیزی، ناخوشایند جلوه خواهد داد (من درس آمار را پاس نکردم، من آدم با استعدادی نیستم، فکرکنم اصلا نتونم فارغ التحصیل بشم.)

4ـ بایدها ونبایدها؛ در این حالت فرد خود را مجبور به انجام کارهایی می کند که تمایل به انجام آن ها ندارد (من هرگز نباید گریه کنم، این کار در حضور دیگران جلوه خوشایندی ندارد.)

5ـ تفکر دوقطبی درک خود، دیگران و موقعیت ها به طور کاملا خوب یا کاملا بد؛ در این دیدگاه حد وسطی وجود ندارد (اگر نمره 19 بگیرم اصلا خوب نیست، چون مثل اینه که نمره 10 گرفته باشم.)

6ـ شتاب زدگی؛ بدون وجود شواهد کافی رای به حکمی دادن ( او مرا دوست ندارد، چون کتابش را به من نداد.)

7ـ برچسب زدن؛ در نظر گرفتن یک یا چند نمونه از افکار خود و دیگران وتعمیم افراطی آن (من در مسابقه آشپزی برنده نشدم، من همیشه بازنده هستم.)


این ها مواردی از راهبردهای تفکر غیرمنطقی بودند که فشار در موقعیت اضطراب زا را افزایش خواهند داد. به همان طریقی که این شیوه ها آموخته می شوند. می توان شیوه های سالم و تفکر منطقی در موقعیت ها را نیز آموخت. در واقع ابتدا لازم است طبق مطالب قبل احساسات خود را بشناسید و تفکرات خود را تجزیه و تحلیل کنید و اگر مشاهده کردید که دچار چنین تحریفات شناختی هستید، حال زمان آن است که تغییری در شیوه های شناختی خود نسبت به مسائل حول وحوش خود ایجاد کنید. بدانید که شاید یک فرد نتواند موقعیت خارجی را تغییر دهد ولی به طور حتم خواهد توانست با تغییر دیدگاه های خود تاثیر آن ها را بر خود تغییر دهد.

 

در پایان جهت مقابله کارآمدتر با موقعیت های فشارزا به نکات زیر توجه کنید:
1ـ به دنبال منابع حمایتی بگردید همانند یک دوست دلسوز و مورد اطمینان یا یک مشاور.

2ـ خود را تجهیز کرده و آماده مواجه با شرایط شوید؛ آماده سازی یعنی فرد در صورت درک وجود مشکل نیروی خود را تجهیز خواهد کرد تا بتواند به حل مسئله مورد نظر بپردازد.

3ـ محدودیت های خود را بشناسید؛ این مورد به مورد قبل نیز کمک رسانی خواهد کرد بدین صورت که فرد نیروهای خود را در محدوده توانایی ها و محدودیت های خود، جهت برطرف کردن نیازهای خود تجهیز کند. فردی که انتظاراتی خارج از حدود توانایی خود داشته باشد، باعث ریشه دواندن عدم اعتماد به نفس درخود خواهد شد. در نتیجه توجه به محدودیت ها و ضعف های خود نکته ای بسیار مهم است.

 

ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)