خوش آمدید مهمان! | ورود - ثبت نام

آن چیست پشت سر شما؟! چرا پارانویا برای کسب‌وکار خوب است…

آن چیست پشت سر شما؟! چرا پارانویا برای کسب‌وکار خوب است…

پارانویید بودن معمولاً ذهنیت بدی را به دنبال دارد. ما معمولاً فردی با ظاهر شکننده را تصور می‌کنیم که محتاطانه خیابان‌ها را به صورت مارپیچ طی می‌کند و احتمالاً در حالی که زیپ ژاکتش را تا گردنش بالا کشیده و دائماً زیر زیرکی همه جا را زیر نظر دارد از کنار دیوار حرکت می‌کند. اما به عنوان یک کارآفرین این نباید در هنگام ساختن و گسترش کسب‌وکارتان برای شما خیلی دور از واقعیت باشد.

این برای شما مهم است که مقدار مناسبی پارانویا یا بدگمانی داشته باشید تا در منحنی نوآوری پیشرو باشید و بقای خود را تضمین کنید. ولی شاید باید آن زیپ ژاکِت بالا کشیده شده و حالت چهره عجیب را از بین ببرید.

البته ما به هیچ وجه به شما توصیه نمی‌کنیم که خود را در گاراژتان محبوس کنید و از اینکه صدای در بعدی ای که بشنوید آخرین آن‌ها باشد بترسید یا اینکه آن‌قدر پارانویید باشید که علاقه‌ای به اجرای توفان فکری آزاد یا به اشتراک‌گذاری ایده‌هایتان با دیگران نداشته باشید. بلکه توصیه ما این است که میزان مناسبی بدگمانی را در مورد فرآیندهایی که با اجرای ایده‌هایتان می‌سازید داشته باشید چون پیامدهای ناخواسته یا نتایجی که هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کردید بگیرید می‌توانند آن‌ها را نابود کنند.

خب حالا میزان مناسب بدگمانی چقدر است؟

دائماً از خود سؤال «چه می‌شود اگر» را بپرسید. اگر قرار باشد اوضاع بد پیش برود می رود. پس در حالی که در حال طراحی و ساختن تمام ابعاد کسب‌وکار خود هستید دائماً باید از خود بپرسید «چه می‌شود اگر». و دریابید که این مشکلات غیرقابل‌تصور برای شماست که بیش‌ترین آسیب را به شما می زند.

بیایید مثال‌هایی را از این موقعیت‌های «چه می‌شود اگر» ببینیم:

شما یک کتاب صوتی و تصویری ساخته‌اید که به کودکان در یادگیری کمک می‌کند. همه چیز در تستها خوب جواب می‌دهد، اولین تولیدات شما به پایان رسیده و می‌خواهید محصولتان را وارد بازار کنید. سه هفته می‌گذرد و شما متوجه می‌شوید که صدای بالای موجود در این کتاب سگ‌های اطراف را عصبی کرده و باعث می‌شود آن‌ها بلافاصله به کتابی که در دست کودک است حمله‌ور شوند. با اینکه این کمی مسخره به نظر می‌رسد ولی مثال خوبی است چون این یک پیامد ناخواسته است که با پرسیدن سؤال «چه می‌شود اگر» از خودتان یا تیمتان می‌توانست از آن جلوگیری شود.

مثال بسیار به جای کمبود بدگمانی و نتایج منفی حاصل از پیامدهای ناخواسته در بحران اقتصادی اخیر و حباب بازار مسکن اتفاق افتاد. وقتی بانک‌ها بر برنامه‌های وام‌های بلندمدت همراه با سود خود اصرار می‌کردند و وام‌گیرندگان واجد شرایطی که نمی‌توانستند با این شرایط وام بگیرند چرخه‌ای را ایجاد می‌کرد که با پیامدهای ناخواسته آغاز می‌شد و آمریکا را به بزرگ‌ترین رکود اقتصادی از زمان «رکود بزرگ» دچار کرد. در اینجا مطمئناً کمبود بدگمانی موج می‌زده است!

راه‌حل‌های خود را فعالانه بسازید. بدگمانی بودن برای شما به عنوان یک کارآفرین نمی‌تواند مفید باشد اگر به طور موثری از آن برای حل مشکل یا آماده شدن برای آن استفاده نکنید. باید فرآیندهای شرکت خود را حول محور تمام نتایج محتمل شکل دهید و راه‌حل‌هایی را نیز با کلیدواژه «فعالانه» در نظر بگیرید. شما باید قبل از آنکه مشکلات پیش بیایند برای آن‌ها راه حل داشته باشید.

این مهم است که در حین اینکه برای سؤالات «چه می‌شود اگر» راه‌حل‌های پایدار می‌سازید، خود را جای تمام کسانی که از آن مسئله آسیب دیده‌اند بگذارید. به زبان دیگر، به تمام واکنش‌های منفی مشتریان، کارفرمایان، نیروهای فروش، نیروهای دفتری، تولیدکنندگان و حتی پیک‌های تحویل محصول نیز باید فکر کنید. اگر شما در برنامه تولیدتان تغییری ایجاد کنید که ۲۰ سنت برای هر محصول برایتان صرفه جویی شود ولی متوجه شوید که این تغییر برنامه‌های تحویل محصول پیک‌های شما را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود آن‌ها ۷ ساعت اضافه‌تر در هر هفته کار کنند احتمالاً مشکل جدی و هزینه بری خواهید داشت.

پارانویید بودن برای تشخیص و کنترل پیامدهای ناخواسته تمرینی است که در طول زمان باعث پیشرفت شما در این مسئله می‌شود. مثل اکثر چیزها در زندگی، هر چه بیشتر تمرین کنید بیشتر در تشخیص این موقعیت‌های «چه می‌شود اگر» تخصص پیدا می‌کنید و بنابراین بهتر می‌توانید از مسائلی که پتانسیل آسیب رساندن به کسب‌وکار و برند شما را دارند جلوگیری کنید.

Loading...