تصمیم برای تغییر نام بیزینس تصمیم بزرگی است. آیا برند خیلی شناخته شدهای دارید؟ آیا سهامداران زیادی دارید؟ آیا نام شما به مخاطبتان ارتباط پیدا می کند؟ آیا میتواند مربوط شود؟
این فلوچارت برای کمک به شما برای حل مسایل کلیدی در پروسه تغییر نام شرکتتان تهیه شده است.
۱. آیا اسم بیزینس و برند شما به طور قابل ملاحظه ای شناخته شده است؟ در مورد ارزش برند معیار مناسبی وجود ندارد ولی سؤال بزرگی که در اینجا مطرح است این است که آیا شما تعداد زیادی مشتری قدیمی خوب دارید که با تغییر اسم مشکل جدی خواهند داشت یا خیر. ممکن است بعضیها از این اتفاق فقط ناراحت شوند. این عکس العملیست که عموما مردم به تغییر نشان می دهند. شما باید بین احتمال یک عدم راحتی صرف با یک خیزش تفاوت قایل شوید.
وقتی شما اسمتان را عوض میکنید نباید آن را به مانند یک بیانیه بزرگ مطرح کنید: خب ما از این به بعد جکسون ماجراجو خوانده خواهیم شد! نه این ایده بدی است. شما باید به مانند یک تحول به آن نگاه کنید. با اعتماد به نفس به همه توضیح دهید که چکار دارید میکنید و چرا دارید این کار را می کنید. زمینه را برای بحث آماده نکنید ولی به آنها اجازه دهید از چرایی تغییر مطلع شوند و بدانند که این تغییر چه اهمیتی برای آنها خواهد داشت.
۲. بلوک خلاقیت. خب پس شما اسم مناسبی سراغ ندارید.خب این طبیعی است. دانستن در مورد انواع اسمها ممکن است کمک کند. شما همچنین میتوانید یک شرکت اسم گذاری را به خدمت بگیرید. بهترین مزیت این کار به جز اسم گذاری این است که دیگر لازم نیست وقتتان را برای این کار بگذارید.بار از روی دوش شما برداشته میشود و شما میتوانید به کارهایی بپردازید که در آن تخصص دارید و همزمان اسم گذاری هم توجهی که لازم دارد را دریافت می کند.
۳. با اتر بیهوش شده اید. خب پس شما اسمی دارید که به نظر خوب میرسد ولی ربط معنی داری با بیزینس یا مخاطب شما ندارد. این اسامی چیزیست که ما دوست داریم «قایقهای خالی» صدا کنیم. این اسم گذاری به این دلیل است که علیرغم آنکه آنها به نظر شما جالب میرسند ولی تا قبل از آنکه بودجه بازاریابی عظیمی برای داخل کردن اسم در مغز مردم نداشه باشید کار چندانی برای شما نخواهد کرد. یک اسم فقط زمانی میتواند عالی باشد که شما بتوانید آن را به صورت معناداری با آنچه که انجام میدهید اتصال دهید. وگرنه شما فقط یک کلمه دارید که مردم به سختی میتوانند آن را به یاد آورند.
۴. خالی از محاسبات. خیلی آسانتر بود اگر مشتریانتان روبات بودند. اگرچه اطمینان ندارم که چقدر مصرف گرایی بین روباتها رایج است! در مورد آدمها ولی اسامی باید واکنشی در پی داشته باشند. باید یک نفر را وادار به خندیدن یا پرسیدن یک سؤال کنند. این واکنش چیزی است که منجر به خاطر سپردن و تصمیم به این خواهد شد که به شما توجه نشان دهند. بدون یک واکنش احساسی یک اسم از یک گوش وارد شده و از گوش دیگر خارج خواهد شد. برندی که میخواهم الان به آن اشاره کنم AirTran Airlines است. آنها حمل و نقل(Transportation) را در هوا (Air) انجام می دهند. عالیست!
۵. با مخالفت کردن موافقت کنید. در عمل نام گذاری ۲۰ درصدش خلاقیت است و ۸۰ درصدش متقاعد کردن بقیه برای موافقت کردن با آن. تنها مشکل آن است که کار خلاقانه نباید با موافقت همراه باشد. باید همراه باشد با رسیدن به چیزی خوب و مناسب و جالب. ما این را پارادوکس بستنی می خوانیم: به ۱۰ نفر بگویید برایشان بستنی می فرستید ولی بگویید باید بر سر یک طعم بستنی به توافق برسند. جواب همیشه یا شکلاتی است یا وانیلی.همیشه…در مقوله اسم گذاری این به معنی انتخاب یک اسم خستهکننده مشابه تمام اسمهای دیگر است. کار با یک شرکت اسم گذاری این مساله را حل می کند. اگر یکی از خارج کنترل را به دست گیرد تمرکز میتواند روی انجام بهترین کار قرار گیرد به جای آنکه سعی شود همه همکاران احساسشان به اسم یکی باشد.
۶. ترمز کنید. بسیاری از افراد URLشان را به صورت کاملاً غیر ضروری ارجحیت می دهند. این واقعاً به خصوصیات موقعیتی که شما در آن هستید بستگی دارد. برای متوجه شدن موقعیتتان مطلب treatise on URLs را بخوانید تا به موقعیتی بهتر از آنچه که فکر میکنید دست یابید.