خوش آمدید مهمان! | ورود - ثبت نام

حتما لازم نیست جهت پيشرفت شغلی شما رو به بالا باشد

حتما لازم نیست جهت پيشرفت شغلی شما رو به بالا باشد

بخواهیم یا نخواهیم، بیشتر ما به موفقیت شغلی به صورت بالا رفتن ازسلسله‌مراتب سازمان نگاه می‌کنیم. بگذارید داستانی را برای شما بگوییم:

من زمانی با مدیرعامل جدید یک شرکت معتبر بین‌المللی کار می‌کردم که به سختی می‌توانست دخل‌وخرج خود را به هم برساند. دستور کار مدیرعامل از طرف هیئت‌مدیره بهبود سودآوری شرکت بود. به این منظور مدیرعامل باید پلتفرمهایی را برای تولید در سطح بین‌الملل به وجود می‌آورد تا گروه محصولات در هر جایی از دنیا که به فروش می‌رسند دارای طراحی یکسانی باشند. کاهش هزینه‌های این روش ده‌ها میلیون دلار پیش‌بینی می‌شد.

این مسئله نیازمند چندین سال کار سخت بود. بنابراین مدیرعامل مدیر واحد آمریکای شمالی شرکت را مأمور کرد تا به صورت تمام وقت اداره امور مربوط به آن را به عهده بگیرد. این شخص، که او را بیل می‌نامیم، سال‌ها در شرکت کار کرده بود، مسایل مربوط به زنجیره تأمین و مهندسی را متوجه می‌شد و همه به او احترام می‌گذاشتند.

تنها مشکل این بود که بیل فکر می‌کرد این مأموریت از نظر شخصی برای وی افت دارد. او می‌گفت: «ببینید، من در حال حاضر ۱۰۰۰۰ نفر زیردستم کار می‌کنند و مسئولیت بزرگترین  واحد شرکت را به عهده دارم. اگر من پروژه ای مثل این را انجام دهم همه فکر می‌کنند که  تنزل درجه پیدا کرده ام. اگر من را اخراج کنید بهتر خواهد بود.»

مدیرعامل که از این مسئله شوکه شده بود روی حرفش ایستاد و همچنان معتقد بود که بیل بهترین شخص برای این مأموریت است. وی توضیح داد که این مسئله چقدر برای شرکت بحرانی و بااهمیت است. به تدریج بیل کوتاه آمد و سمت جدید او رسماً به همه اعلام شد. در روزهای پس از آن، بیل چندین و چند ایمیل و تماس تلفنی دریافت کرد که از تنزل درجه او اظهار تأسف می‌کردند و قصد کمک به وی برای پیدا کردن شغلی جدید داشتند. حتی مدیر بخش منابع انسانی از مدیرعامل سؤال کرد که آیا درجه شغلی و پاداش بیل باید کاهش پیدا کند یا خیر. هیچ‌کس نبود که به او تبریک بگوید.

چه اتفاقی داشت می‌افتاد؟ چرا افراد فکر می‌کنند که یک عنوان بزرگ و دهان پر کن از یک مسئولیت پر فایده ارزشمندتر است؟ جواب این است که در اذهان ما سلسله‌مراتب چیزی بیش از راهی برای طراحی ساختار سازمان بوده و نشان‌دهنده طرز تفکر ما نسبت به روابط، میزان مشارکت، وظائف و موفقیت است.

بیشتر ما با این طرز تفکر بزرگ شده‌ایم که موفقیت شغلی از پایین به بالا است. ما از نردبان بالا می‌رویم و از سمت‌های کوچک به سمت‌های بزرگ می‌رسیم. با این روش، ما به صورت نامحسوس با دیگران رقابت می‌کنیم چون هر چه که پیش می‌رویم تعداد سمت‌ها کاهش می‌یابند. مشکل این پارادایم قدرتمند این است که کار کردن در دنیای امروز دیگر به صورت تقسیم کارها به کارهای کوچک‌تر که نیازمند لایه‌های بیشتر و بیشتر مدیریت به منظور تجمیع آن‌ها باشد نیست. به جای آن بیشتر کارها از طریق فرآیندهای افقی که تمام عملیاتها، مکان‌ها و تخصص‌ها را لازم دارد انجام می‌شود. بنابراین موفقیت واقعی و پیشرفت شغلی کمتر از کنترل افرادی که زیردست شما هستند به دست می‌آید بلکه بیشتر ناشی از توانایی همسو سازی کسانی است که در پروژه دور شما را گرفته‌اند.

با وجود ساختارهای سلسله‌مراتبی بیشتر سازمان‌ها، ما همچنان مسیرهای شغلی رو به بالا را خواهیم داشت. اگرچه خیلی بیشتر از قبل، مشارکت‌کنندگان اصلی در کارها صاحبین فرآیند و مدیران پروژه ای هستند که قادر به مدیریت افقی باشند. برای هم راستا شدن با این تغییر، سازمان‌ها نیاز خواهند داشت تا اگر نه بیشتر، بلکه حداقل به اندازه مسئولین سلسله‌مراتبی به مشارکت‌کنندگان افقی پروژه‌ها هم بها و پاداش دهند. همزمان، هر کدام از ما لازم خواهد بود که بر مفروضات شخصی خود در مورد بالا رفتن از نردبان شغلی غلبه کرده و فکر کنیم که چگونه می‌توانیم بیشتر به صورت افقی ارزش آفرین باشیم. وقتی این اتفاق بیفتد، همه به بیل برای پیشرفت شغلی به شغل رهبری پروژه تبریک خواهند گفت.

Loading...